خدمات فلور در دیجیتال مارکتینگ
ارائه پلتفرمهای متفاوت در دیجیتال مارکتینگ
مدیریت شبکههای اجتماعی
مدیریت سئوی سایت
طراحی سایت
چرا دیجیتال مارکتینگ مهم است؟
تکنولوژی با زندگی ما عجین شده است و نمیتوانیم یک روز را بدون استفاده از تکنولوژی بگذرانیم. ما تلفنهمراه هوشمند لپتاپ، تبلت و ابزراهایی مانند الکسای آمازون و گوگل هوم داریم که با صدا کنترل میشوند. با وجود استفاده روزانه از اینترنت توسط بسیاری از مردم، نیاز است که کسب و کارها نیز، اینترنتی شوند. با گذشت زمان، علاوه بر حضور پررنگ تر ما در فضای مجازی، راههای پرداخت اینترنتی ارتقا مییابند. اکثر مشتریهای بازارهای مختلف اکنون آنلاین خرید میکنند و به این دلیل لازم است که دیجیتال مارکتینگ را در کسب و کار خود اعمال کنید. دسترسی به مشتری به روش سنتی در دنیای دیجیتال امروزی بسیار سخت شده است.
اهمیت استفاده از پلتفرمهای متفاوت در دیجیتال مارکتینگ
برای داشتن دیجیتال مارکتینگ موفق، صاحبان کسب و کار باید بدانند که این موفقیت فقط با استفاده از تنها یک پلتفرم بدست نمی آید.
نتایج یک تحقیق نشان میدهد که پلتفرمهایی که بیشترین استفاده را در دیجیتال مارکتینگ دارند به ترتیب بازاریابی شبکههای اجتماعی 81 درصد، وبسایت 78 درصد و بازاریابی توسط ایمیل 69 درصد است. دیجیتال مارکتینگ یکی از راههای معرفی برند است که باعث میشود سریعتر به شهرت برسید و لیدهای بیشتری تولید کنید.
جرمی گرینبرگ، موسس آژانس دیجیتال مارکتینگ 97 Switch میگوید: «استفاده از ایمیل، وبسایت و شبکههای اجتماعی سریعترین و بهترین راههای دیجیتال مارکتینگ هستند که با استفاده از آنها میتوانید به طور کامل هدف و داستان برند خود را برای مشتری توضیح دهید. مردم به برندی که داستان خود را با تمام کاربران اینترنت از طریق پلتفرمهای مختلف به اشتراکی میگذارد، راحتتر اعتماد میکنند. از هیچ روش دیگری نمیتوانید داستان پشت برند خود را به این راحتی برای دیگران بازگو کنید.»
شبکههای اجتماعی، ایمیل و وبسایت به شما این امکان را میدهند تا با مشتریان بصورت مستقیم در ارتباط باشید و این موضوع به این معنا است که با استفاده از روش دیجیتال، آنها در مورد برند شما اطلاعات بیشتری به دست میآورند.
بازاریابهای دیجیتال چه کاری انجام میدهند؟
بازاریابهای دیجیتال افزایش آگاهی نسبت به برند و پیشرفت و ارتقای برند شما را در همه پلتفرمهای رایگان و پولی، مدیریت میکنند. این پلترفرمها شامل شبکههای اجتماعی، وبسایت شرکت، رتبهبندی در موتورهای جستوجو، ایمیل، تبلیغات و پستهای متنی شرکت میشوند.
بازریاب دیجیتال معمولا برنامههای جداگانه برای هر پلتفرم می ریزد تا بتواند عملکرد شرکت و برند را در هر یک از پلتفرمها بطور جداگانه ارزیابی کند. بطور مثال بازاریاب سئو وظیفه بررسی آمار ترافیک ارگانیک را دارد. ترافیک ارگانیک تعداد بازدید از صفحه موتورهای جستوجو مانند گوگل است.
بازاریابی دیجیتال امروزی، به زیرمجموعههای فراوانی تقسیم شده است. در شرکتهای کوچک، یک نفر تمام وظایف مربوط به شاخههای مختلف دیجیتال مارکتینگ را به تنهایی انجام میدهد اما در شرکتهای بزرگتر هر کدام از بخشها چند متخصص دارند و هر متخصص بر بخش خودش تمرکز میکند تا بیشترین بازده را داشته باشد. در ادامه به جداسازی و توضیح هر کدام از این زیر شاخهها میپردازیم.
مدیر سئو
وظیفه اصلی: کنترل ترافیک ارگانیک
بصورت خلاصه مدیران سئو تلاش میکنند با استفاده از استراتژیهای مختلف، رتبه بندی صفحه و یا پست مورد نظر در نتایج جستوجوها رتبه بالاتری داشته باشد. مدیر سئو ممکن است برای اطمینان از عملکرد خوب پستها، بطور مستقیم با نویسندهها ارتباط داشته باشد. حتی اگر این پستها فقط در شبکههای اجتماعی پست میشوند.
متخصص بازاریابی محتوا
وظیفه اصلی: بررسی و نظارت بر ارتقای زمان ماندن در صفحه، ترافیک ورودی کلی، دنبالکنندههای یوتیوب
این متخصصین همان تولیدکنندههای محتوای دیجیتال هستند. همواره در حال بررسی تقویم محتوایی شرکت هستند و وظیفه به کاربردن استراتژی محتوای مناسب را بر عهده دارند. این افراد معمولا با افراد متخصص در زمینههای دیگر کار میکنند و از کاربردی بودن تمام محتوای تولیدی و ارتقای سطح محتواها اطمینان حاصل میکنند.
مدیر شبکههای اجتماعی
وظیفه اصلی: نظارت و بررسی تعداد دنبالکنندهها، تعداد دیده شدن پستها و تعداد به اشتراکگذاریها
وظیفه این افراد در عنوان آنها به وظوح مشخص است ولی انتخاب یکی از شبکههای اجتماعی به نیاز کسب و کار بستگی دارد. این افراد برای محتوای متنی و تصویری برنامه زمانی مشخص میکنند. این فرد ممکن است که با متخصص محتوای بازاریابی برای ساختن و استفاده از استراتژی محتوایی بهتر، همکاری کند.
متخصص خودکارسازی بازاریابی
وظیفه اصلی: نظارت بر دریافت لید بطور مستمر و ثابت، افزایش لینکهای ورودی و کلیک بر آنها، افزایش نرخ تبدیل
این فرد وظیفه دارد که نرم افزار مناسب برای ردیابی رفتار مشتریان را انتخاب کرده و به دیگر اعضای تیم معرفی کند تا آنها بتوانند این رفتارها را درک کرده و از آمار به دست آمده برای ارتقای خدمات و محصولات خود را بیابند و از این روشها استفاده کنند. این فرد تمام فعالیتهای جداگانهای که در بالا برای شما توضیح دادیم را با هم هماهنگ میکند و کارها را تیمی جلو میبرد و در فعالیتهای مختلف تبلیغاتی، از نتایج کار آنها استفاده میکند. وجود همچین فردی برای پیشرفت و ارتقای هر شرکتی الزامی است.
آیا دیجیتال مارکتینگ برای همهی شرکتها کارآمد است؟
دیجیتال مارکتینگ برای همهی کسبوکارها نتیجه خوبی به دنبال خواهد داشت. مهم نیست که شرکت شما چه چیزی را رائه میدهد، دیجیتال مارکتینگ به شما کمک میکند بفهمید کدام خدمات شما مشکلی را از مشتری حل میکند و باعث میشود اهداف دقیقتری برای خود مشخص کنید. ولی این مورد به معنای استفاده از یک نوع دیجیتال مارکتینگ برای همه کسبوکارها نیست. دیجیتال مارکتینگ انواع مختلفی دارد که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
دیجیتال مارکتینگ از نوع B2B
اگر به شرکتهای خدماتی دیگر، محصول و خدمات ارائه میدهید، باید تمرکز خود را روی تولید لید برای جذب مشتری و صحبت رودررو با آنها قرار دهید. برای همین باید استراتژی خود را حول تبدیل موثر لید به مشتری بسازید تا برای خدمات خود مشتریهای بیشتری داشته باشید.
افزون بر استفاده از وبسایت، باید تمرکز خود را روی پلتفرمهایی بگذارید که برای کسبوکارها طراحی شدهاند، مانند لینکداین که رتبه شما در این سایت براساس میزان آنلاین بودن مشتریان شما، مشخص میشود.
دیجیتال مارکتینگ از نوع B2C
اگر بطور مستقیم به مشتری خدمات ارائه میدهید، باید تمرکز خود را بر جذب کاربران به وبسایت خود و تبدیل آنها به مشتری بدون نیاز به صحبت مستقیم با آنها، تمرکز کنید. با این حساب باید تمرکز خود را از تولید لید برداشته و بر کوتاهتر کردن فرآیند خرید، از هنگام باز کردن وبسایت تا زمان پرداخت، قرار دهید. این موضوع به این معنی است که شما باید به محصولات خود در متونی که پست میکنید به طور مرتب اشاره کنید و در جای مناسب، از CTA(Call To Action) مناسب استفاده کنید.
برای این نوع بازاریابی، پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و پینترست بهتر از لینکداین و دیگر پلتفرمهای کسبوکار محور عمل میکنند.
استفاده از دیجیتال مارکتینگ، بهصرفه ترین راه بازاریابی برای برند و شرکت است.
به صرفه بودن یکی از ویژگیهای خوب دیجیتال مارکتینگ است. وقتی درمورد بازاریابی سنتی کسبوکارهای کوچک با بودجه محدود حرف میزنیم، سختی رقابت با شرکتهای بزرگ در تبلیغات به ذهنمان میآید. با استفاده از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ، کسبوکارهای کوچک، با هزینه کم موفقیتهای بزرگی را به دست خواهند آورد.
با صرف فقط 3 دلار، میتوانید نزدیک به 1000 مشتری را به طرف کار خود جذب کنید در حالی که جذب همین تعدا مشتری با استفاده از پست، 57 دلار و با استفاده از تبلیغات تلویزیونی، 28 دلار است.
بازاریابی سنتی هزینههای پنهان فراوانی دارد درحالی که تنها هزینهای که برای دیجیتال مارکتینگ پرداخت میکنید، زمان است. سئو، استراتژی محتوا و تعامل در شبکههای اجتماعی برای نشان دادن تاثیر خود، زمان زیادی میبرند. ولی استراتژیهای سریعتر برای به نتیجه رسیدن مانند پرداخت با یک کلیک، به نمایش گذاشتن و استفاده از تبلیغات در شبکههای اجتماعی نیز وجود دارند.
افزایش ترافیک ورودی بدون افزایش نرخ تبدیل، بیهوده است
اشخاص زیادی هستند که در مورد میزان بالای ترافیک ورودی به سایت خود صحبت میکنند. یک بلاگر ممکن است بگوید که در ماه 2 میلیون بازدید منحصر به فرد داشته است. اما باید از این بلاگر این سوال را هم پرسید: “چند نفر از این 2 میلیون نفر حاضرند برای خدمات شما پول بدهند؟”
اشکالی ندارد که نتوانید از سایت خود پول دربیاورید. شما حق دارید که تصمیم بگیرید چه کاری میخواهید با سایتتان بکنید. میتوانید در آن فقط مقالههای خود را به اشتراک بگذارید، عکس بفرستید و ویدیو در زمینههای مختلف را به اشتراک بگذارید. ولی اگر میخواهید از سایت خود پول دربیاورید، باید بدانید چگونه بازدیدکنندهها را به مشتری تبدیل کنید؛ این دقیقا حقیقت دیجیتال مارکتینگ است.
به همین دلیل داشتن ترافیک ورودیِ با کیفیت بسیار مهم است. بازدیدکنندههای سایت، باید به استفاده از خدمات شما تمایل داشته باشند و با هدف خاصی از سایت دیدن کنند. نکته اصلی همین است.
باید به همه بازدیدکنندهها فرصت تبدیل شدن به مشتری را داد. قدم اول برای تبدیل کردن آنها به مشتری، استفاده از پیشنهادهای تخفیف استثنایی در ازای آدرس ایمیل آنها و یا قرار دادن دورههای زمانی رایگان استفاده خدمات برای آنها است. قدم بعدی قانع کردن آنها برای خرید خدمات اصلی است.
انواع نرخ تبدیل
1. بازدیدکننده به لید: در این نوع، بازدید کننده آدرس ایمیل خود را در اختیار صاحب سایت قرار میدهد. بازدیدکننده صفحه لندینگ سایت را میبیند و متوجه میشود که سایت خبرنامه دارد. بازدیدکننده در خبرنامه ثبتنام میکند و از این طریق بازدیدکننده به یک لید تبدیل میشود.
2. لید به مشتری: تغییر مهمتر زمانی پیشمیآید که لید از شما چیزی میخرد. بازدیدکننده ممکن است در شبکههای اجتماعی شما را دنبال کند، مقالههای شما را بخواند و ایمیلهای فرستاده شده توسط شما را چک کند و در آخر تصمیم بگیرد که محصول به دردش میخورد و آن را میخرد.
اگر بازدیدکنندههای سایت خود را تبدیل به لید نمیکنید، میزان ترافیک ورودیتان هم مهم نیست. درست است، میتوانید با این ارقام و عددها به دیگران پز بدهید اما نمیتوانید هزینه دانشگاه فرزندان خود را بپردازید.
چگونه بازدیدکنندههای سایت را تبدیل به مشتری کنیم؟
حالا میدانید که نرخ تبدیل مهم است. شما میخواهید بازدیدکنندهها را به لید و سپس به مشتری تبدیل کنید.
ولی چگونه باید بازدید کنندهها به مشتری تبدیل کرد؟ چه چیزی باعث میشود که بازدیدکنندهها دست به جیب بشوند و محصول شما را بخرند؟ بگذارید با گفتن حقیقت تلخی شروع کنیم: هر کاری هم که بکنید، 98 درصد بازدیدکنندهها به مشتری تبدیل نمیشوند.
این یعنی اگر 100 بازدیدکننده در هفته داشته باشید، فقط دو نفر آنها پتانسیل تبدیل شدن به لید را دارند.
پس بگذارید به روشهایی که باعث افزایش نرخ تبدیل میشوند، بپردازیم.
ارتقای صفحه لندینگ
حالا به جزئیات میپردازیم. در تئوری، صفحههای لندینگ صفحاتی هستند که بیشتر تبدیلها در آنها اتفاق میافتد. این صفحات، بازدیدکنندهها را برای ثبتنام در لیست ایمیل، دانلود کردن نمونههای رایگان محصولات و خرید محصولات ترغیب میکنند.
صفحه لندینگ را بر اساس اطلاعاتی که از مشتریان خود دارید، ارتقا دهید:
• اطلاعات آماری
• مشکلات خریداران
• اهداف
• نظرات مشتریان
• تشویقکنندهها
• انتقادها
با استفاده از اطلاعات بالا، صفحات لندینگ خود را براساس نیازهای مشتریان و برای کم کردن انتقادات، ارتقا دهید. با این کار، به آنها نشان میدهید که برای شما اهمیت دارند.
برای 98 درصدی که تبدیل نمیشوند، از تبلیغ ایمیلی استفاده کنید
تا به حال به محل خرید و فروش ماشین رفتهاید؟ معمولا اول با صاحب نمایشگاه در مورد ماشین دلخواهتان صحبت میکنید. سپس او چند مدل به شما نشان داده و شما بعضیها را امتحان میکنید. ممکن است که یک مدل را بخرید و یا بدون ماشین نمایشگاه را ترک کنید و این به این معنا است که شما هنوز آمادگی خریدن ماشین را ندارید.
ممکن است این آمادگی را چند روز، هفته و یا ماه بعد به دست بیاورید. اگر فروشنده ارتباط خود را با شما قطع نکند، پروسه خرید ماشین کوتاه تر خواهد شد.
تبلیغات ایمیلی میتواند بازدیدکنندهها را به مشتری تبدیل کند. میتوانید در ایمیل اول به آنها بگویید که هنوز محصول خود را میفروشید. سپس در ایمیلهای بعدی، ویژگیهای محصول خود را با آنها در میان بگذارید. در ایمیل دیگری میتوانید کدهای تخفیف زماندار برای آنها ارسال کنید. در ایمیلهایی که میفرستید حتی میتوانید از نظرات مثبت خریداران استفاده کنید.